جدول جو
جدول جو

معنی نوایی سبزواری - جستجوی لغت در جدول جو

نوایی سبزواری
(نَ)
محمدشریف (میر...) سبزواری کربلائی، متخلص به نوائی. از شاعران قرن دهم هجری و از درباریان اکبرشاه پادشاه هندوستان است. در اکبرآباد هند وفات یافت. او راست:
به گرم خوئیت ازجا نمی روم چه کنم
که اعتماد ندارم به آشنائی تو
تو در طریقۀ مهر و وفا نه آن شمعی
که نور دیده فروزد ز روشنائی تو.
(از صبح گلشن ص 540 و قاموس الاعلام ج 6 ص 4603).
و رجوع به منتخب التواریخ ج 3 ص 376 و هفت اقلیم (اقلیم چهارم، سبزوار) و سفینۀ خوشگو، حرف ’ن’ شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(یِ سَ)
در قرن نهم میزیسته است و تفنن را شعری میگفته. امیر علیشیر نوائی وی را چنین توصیف کرده است: در صنعت خط و انشا بی مثل و نظیر است و جوانی صافی دل و روشن ضمیر ولیکن بسی خودپسند است و به قید خودپسندی دربند. او راست:
لافد زخطت نافه زهی بی سروپائی
غماز سیه باطن مادربخطائی.
رجوع به مجالس النفائس ص 98 و 275 و تذکرۀ حسینی ص 352 و شمع انجمن ص 460 شود
لغت نامه دهخدا